فرزند خون
این نوشته را به عنوان نظر برای شعر آقای ودود جوانی در وبلاگ "غیاب بزرگ چنین بود"نوشته بودم که در وبلاگ خودم هم گذاشتمش!
سر خیالمان گوش تا گوش بریده می شود
درست مثل گوش های سگی ولگرد!
کشته می شویم
هر شب مثل هر کسی که صادق است
و هدایت می شویم
در آغوش باز زخم هایی
ما فرزند خون نیستیم
اما هر شبسر خیالمان گوش تا گوش بریده می شود
درست مثل گوش های سگی ولگرد!
کشته می شویم
هر شب مثل هر کسی که صادق است
و هدایت می شویم
در آغوش باز زخم هایی
که مثل خوره
روح می خورند
و خونابه فواره می کنند برآسمان سربی این شهر
من و تو تشنه بغضیم
و غرق لته خوناب!
هنوز فرصت هست. . .
جای آخرین تیر
روی قلب من نشانه رفته است
سلاح میر غضبم را
فقط کافی است
فیلم را از انتها ببینی!
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۸۹ ساعت 14:10 توسط م.سهیل (مهدی مرسلی)
|