پیمان
بگشای لب از لب باز، این بلبل دلخون را
آهسته به گوشش خوان، راز دل مجنون را
وقتی که خوش و شادی، از باده خون رنگی
یک جرعه به خاکت ریز، از یاد نبر خون را
تنهای خیابانی، مجموعه ویرانی، ای یار دبستانی
برخیز و به پایان بر، افسانه و افسون را
ما مردم دلخون را صد بار شکستند و
یک بار بیا بشکن، کاخِ خزفِ دون را
بسیار کسان بردند، بر دست به گورستان
امروز به خاک افکن، آوازه فرعون را
#مهدی_مرسلی
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم فروردین ۱۴۰۴ ساعت 9:13 توسط م.سهیل (مهدی مرسلی)
|