برای سیران و سارینا که در مدرسه قربانی شدند!
بخوان افسردگی کافی است،
بخوان کافی است دل تنگی،
بخوان ای مرغک مینا
چرا غمگین و دلتنگی؟
چرا مبهوت و بی رنگی؟
نشو دل تنگ از دنیا؟
کلامت سرد و خاموش است!
دلت را گرم و روشن کن
همه دنیا به کام ماست،
من و سیران و سارینا!
میان شعله ها
اما . . .
جهان داغ است و آتش گون
و چهره سرخ و غرق خون
نگاه از حدقه ها بیرون
و ما در مدرسه مدفون
دعا کن!!!!!
حالشان خوب است،
همه، سیران، سارینا!!!!
.
.
.
کنون در خانه سیران نیست
و گویا نیز سارینا
همه مان حالمان خوب است
فقط انگار می سوزیم
من و سیران و سارینا!
من و ایران و . . .